باز هم با نام تو افسا نه اى گلریز شد
باز هم در سینه ام عشق تو شور انگیز شد
باز هم همراه بوى میخک و محبو به ها
خاطراتم پر کشد با یاد تو در کوچه ها
باز هم وقتى نگاهت گیرد از من فاصله
دیده ام مى بارد اما نم نم و بىحوصله
باز قلب پنجره بر روىمن وا مى شود
باز هم پروانه اى در باغ پیدا مى شود
باز هم لاىکتابم مىنهم یک شاخه یاس
مىکنم بهر پیامى قاصدک را التماس
باز هم در هر شفق دلتنگ و دلگیر مىشوم
باز هم با یاد تو سر شار رویا مىشوم
ای دل ساده بکش درد که حقت این است از زمانه بشو دلسرد که حقت این است
هر چه گفتم مشو عاشق نشنیدی، حالا همچو پاییز بشو زرد که حقت این است
دیدی آخر دم مردانــــه به جز لاف نبـــــود بکش از مردم نامرد که حقت این است
آنچه بر عاشق دل خســــته روا دانستی فلک آخر سرت آورد که حقت این است
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری گویا نیست
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست
تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست
نگات قشنگه ولیکن یه کم عجیب و مبهم
من از کجا شروع کنم دوست دارم یه عالمه
من و گذاشتی و بازم یه بار دیگه رفتی سف
نمی دونم شاید سفر برای دردات مرهمه
تا وقتی اینجا بمونی یه حالت عجیبی
من چه جوری واست بگم بارون قشنگ ونم نمه
هوای رفتن که کنی واسه تو فرقی ندار
اما به جون اون چشات مرگ گلای مریمه
آخرشم دق می کنم تا من و دوست داشته باش
مردن که از عاشقیه یک دفعه نیست که کم کمه
من نمی دونم تو چرا اینجور نگاهم می کن
زیر نگاه نافذت نگاه عاشقم خمه
می پرسم از چشمای تو ممکنه اینجا بمونی
می خندی و جواب می دی رفتن من مسلمه
برو به خاطر خودت اما به من قول بد
هرجای دنیا که بری دیگه نشو مال همه
رسمه که لحظه ی سفر یادگاری به هم می د
قشنگ ترین هدیه ی تو تو قلب من یه مشت غمه
شاید این و بهم دادی که همیشه با من باش
حق با تو،تو راست می گی غمت همیشه پیشمه
دیدی گلا شب که میشه اشکاشونو رو پاک می کن
یادت باشه چشم منم همیشه غرق شبنمه
تو می ری و اسم من واز رودلت خط می زن
اسم قشنگ تو ولی همیشه هرجا یادمه
چشمای روشنت یه کم کاش هوای من رو داش
تنها توقعم فقط یه بار جواب نامه
مثل بروانه میگردم دور سرت
که همه ببینن ودور شن از دور وبرت
منو تو دیگه توی قلب هم حبسیم
همه عیب دارن فقط منو تو بی نقصیم
نمی ارزه یه لحظه ازت دور شم
باید همه مارو ببینن وزود کورشن
واسه تو یه عاشق صد درصدم
که تو رودیدم برید عقل از سرم
به جز تو من دیگه هیچکی رو نمی خوام
وقتی باشی بقیه به چشم نمیان
دوست دارم همه ببیننتومحف شن
ولی من مهمون دل گرمت شم
آخه دیگه خوشگل تر ازتو نیست
که واسه همینه دل کندن ریسکه
از خدا میخوام که تو رو نگیره از من
اگه تونباشی میمیرم از غم
میدونم توهم عاشق من میشی کم کم
من میشم همونی که میخوای حتما
بیا که فاصله کم بشه از تو تامن
خوشحالم که دستات بامن
خونه غرق سکوته .. تنم در حسرت عطر تو بی تاب
خیالم خیس شبنم .. روی گلبرگ یاد چشم تو خواب
/mj>/mj>
نازنینـــــــــــــــــــم !
بی تو اینجا نا تمام افتاده ام
پخته ای بودم که خام افتاده ام
گفته بودی تا که عاقلتر شوم
آه ، می خواهی مگر کافر شوم
من سری دارم که می خواهد کمند
حالتی دارم که محتاجم به بند
کاشکی در گردنم زنجیر بود
کاشکی دست تو دامنگیربود
عقل ما سرمایه دردسر است
من جهان را زیر وبالا کرده ام
عشق خود را در تــــــو پیدا کرده ام
من دگر از هر چه جز دل خسته ام
عهد یاری با دل دل بسته ام
بر لب تو خنده مجنونی ام
خنده تو رنگی از دلخونیم
غم تنها ترین تنهای دنیا تویی زیباترین زیبای دنیا
تو مثل امید یک قناری قراری بر دل هر بی قراری
منم یلدای بی پایان عاشق
تو بودی مرحم زخم شقایق
تویی لالایی خواب خوش آواز
بالم را مشکن در اوج پرواز
نگاهت را می پرستم ای نگارم
فدای تار مویت هر چه دارم
دلم بدجوری هواتو کرده
تو غربت ترانه دنبال تو میگرده
تنگ غروب خسته و تنها
صدات می کنم ای هم آشنا
ناز نگاتو به دنیا ارزون نمیدم
ستارهی عشقمو به آسمون نمیدم
بیا تو خاطره های خط خطی
سراغی بگیر از من پاپتی
چه کنم چی بگم از کدوم بهونه
دوست دارم و فقط یه بار بگو عاشقونه
اون لحظه حس میکنم تو بهشتم
اینو بدون سرنوشتم و به نام تو نوشتم
بی تو من کبوتری پر شکسته
تو نیستی کنج قفس تنها نشسته
تو آسمون آبی عشق تو یه ترانه
واسه داشتنت منم اون حس عاشقانه
اگه من جنگل خشک تو ببار
با حضورت سرم یه دنیا بذار
رسوای عشقم بین پیر و جوون
بازم رسواترم کن بدتر از رسم زمونه
به یاد تو بودم در آن بی کسی
کنار تو بودم ولی بی نصیب
من عاشق شدم عاشق چشم تو
بیا در کنارم بیا ای طبیب
&
همیشه میان راز و نیاز
میان قنوت و سجود نماز
در آن لحظه های پر از التماس
تو را خواستم از ربِ بی نیاز
&
اگر عاشقم پس چرا نیستم
اگر نیستم پس چرا عاشقم
در این عاشقی سهم من نیستی ست
همه عشق من،پس چرا نیستی